به بهانه اکران دوباره فیلم خاطره انگیز هامون بعد از 20 سال

به کجای این شب تیره بیاویزیم قبای ژنده و کپک زده خودمون رو؟!

فیلم هامون برای خیلی از سینماروهای اواخر دهه 60 فیلم خاطره انگیزی است،فیلمی که به زندگی یک روشنفکر به بن بست رسیده به نام هامون پرداخت و حیف است که از هامون بگوییم و یاد عمو خسروی عزیز(خسرو شکیبایی)را که با این فیلم تبدیل به یک پدیده شد را نیاوریم.این فیلم را می توان نقطه عطفی در کارنامه فیلمسازی داریوش مهرجویی دانست.فیلمسازی که خود به عنوان یک روشنفکر، شخصیت اصلیش را یک روشنفکر قرار داد و او را(در واقع خود را)به چالش کشید و به تضادها و کشمکش های نسل خود پرداخت.نسلی که به قول هامون:هر چه دست و پا می زند به جایی نمی رسد.

فیلم هامون با تصویر و یاد خسرو شکیبایی و همچنین بیتا فرهی گره خورده است.دیالوگ در این فیلم نقشی اساسی ایفا می کند بدون آنکه به عنصر تصویر لطمه ای وارد کند.به عقیده ی خیلی از منتقدین می توان این فیلم را نقطه عطفی در دیالوگ نویسی در سینمای ایران دانست.از دیالوگ های شعر گونه ای که از زبان هامون شنیده می شود بدون آنکه گل درشت باشد و توی ذوق بزند گرفته تا دیالوگ های دیگر... مثل این دیالوگ: ما آویخته ها به کجای این شب تیره بیاویزیم قبای ژنده و کپک زده خودمون رو؟! و ..... که به خوبی داریوش مهرجویی توانسته بود این تعابیر شعر گونه را با زبان محاوره ترکیب کند و البته بازی قوی بازیگران و نوع ادای دیالوگ ها توسط آنها کمک شایانی به برجسته شدن و به یادماندنی شدن دیالوگ ها می کرد.از سکانس های به یادماندنی فیلم هامون می توان به مشاجره هامون و زنش در مورداستحاله در دیگری و ... اشاره کرد و همچنین مشاجره هامون با وکیل و زنش در دادگاه که دیالوگ ها نقشی اساسی در این سکانس ها ایفا می کردند.

با همه این تفاسیر اکران شدن فیلم هامون بعد از تقریبا 20 سال فرصت خوبی است تا سینماروهای نسل ما که 20 سال پیش نتوانسته بودند این فیلم با ارزش را در سینما تماشا کنند این فرصت را از دست ندهند زیرا دیدن این فیلم ها در سینما حال و هوای خاصی را ایجاد میکند تا در خانه بنشینیم و از طریق سی دی آن را تماشا کنیم...آری فیلم هامون فریاد نسلی بود که هرچه دست و پا می زد به جایی نمی رسید یا شاید فکر می کرد که به جایی نمی رسد...