The desCendantsیادداشتی بر فیلم فرزندان

ساخته ی الکساندر پاین

یک هاوایی متفاوت!

فیلم را دوست داشتم.فیلمی است که هم می تواند سرگرمت کند...هم لحظات بدیع و خاص سینمایی برایت بیافریند و هم با توجه به طنز ظریفی که در پس زمینه ی خود دارد می تواند یک نقد خوب اجتماعی را نسبت به شرایط اجتماعی که کاراکترها در آن قرار دارند ارائه دهد.

فیلم در هاوایی می گذرد و داستان پدری است که (جرج کلونی با زیبایی هرچه تمام تر این کاراکتر را بازی می کند) که با شنیدن خبر به کما رفتن همسرش که در اثر ضربه شدید به سرش در حین موج سواری اتفاق افتاده تصمیم می گیرد از دو دخترش در این فاصله نگهداری کند که به دلیل مسائل کاریش و اینکه قبل از این اتفاق تا به حال اینقدر به دخترانش نزدیک نبوده و اینکه از نظر فکری و سلیقه ای از هم دورند و بحث و جدل های خاص پدر و فرزندی و ماجراهای دیگری که برای آنها رقم می خورد شاکله ی این فیلم را تشکیل می دهند....

یکی از نقاط قوت فیلم به غیر از قصه ی ساده و در عین حال جذاب و همچنین به غیر از آن ایده های در بعضی مواقع درخشانی که در فیلمنامه وجود داشت بازی فوق العاده جرج کلونی بود که به خوبی توانست با عکس العمل ها و واکنش های کنترل شده فراز و فرودهای این شخصیت را به نمایش بگذارد...یکی از سکانس های درخشان بازی کلونی لحظه ای است که خبر خیانت همسر در کمارفته اش را از زبان دختر بزرگش می شنود که به نوعی همین خیانت باعث ایجاد نقطه عطفی در فیلمنامه می شود...و بعد از شنیدن این خبر دردناک و بازی استثنایی کلونی پوشیدن آن دمپایی های خاص و آنگونه دویدن در خیابان های هاوایی که فقط درآوردن اینچنین لحظه هایی از الکساندر پاین کارگردان فیلم بر می آید.... که بعد از آن خبر و اینگونه دویدن کلونی که گاهی باعث خنده می شود و این قاطی شدن خنده در عین حال که او در یک شرایط ملتهب به سر می برد سکانس پر هیجانی را رقم می زند...

و یکی دیگر از سکانس هایی که به شدت دوست داشتم و یکی از ایده های درخشان فیلمنامه بود...سکانسی بود که زن معشوقه ی الیزابت(یعنی همسر در کما رفته ی کلونی) به دیدن الیزابت می رود و درحالی که الیزابت در کماست بالای سرش از اینکه با همسر او بوده از او شاکی می شود که جزو یکی از سکانس های خوب فیلم است...

حتی سکانس شاکی شدن مت کینگ( جرج کلونی) و دختر بزرگش به همسرو مادر در کما رفته شان برای خیانتی که مرتکب شده...و ایده ها و سکانس های درخشان دیگر که باعث غبطه خوردن می شود که چرا ما نمی توانیم اینچنین فیلمنامه و فیلمی در سینمای ایران داشته باشیم که به درستی هم بتواند نقد اجتماعی اش را داشته باشد هم برای خانواده ها باشد... هم طنز ظریفی داشته باشد هم بتواند مخاطب خاصش را هم راضی کند و هم های دیگر....

به نظر من این فیلم از همه ی فیلم هایی که در زمینه ی خیانت در سینمای ما ساخته می شود فیلمی شریف تر نجیب تر و آبرودارتری است از نظر فنی که حتما...ولی  من بیشتر در زمینه مضمون اشاره می کنم.

در آخر ....با اینکه فیلم های درخشان زیادی را در این چند وقت دیدم ولی نمی دانم چرا این فیلم را برای نوشتن در موردش انتخاب کردم!شاید برای دلایل بالا و شایدهای دیگر!!!