شرح یک اتفاق
جایی که پر از آدم های روشن بود!!!

دو سه روز پیش بود که به دیدن فیلم هفت دقیقه تا پاییز به کارگردانی علیرضا امینی، جوان با استعداد سینمای کشور رفتم.این فیلم با بازی هدیه تهرانی،حامد بهداد،محسن طنابنده و خاطره اسدی تهیه شده که هنوز اکران عمومی نشده است و طبق شنیده ها یک ماه دیگر به اکران عمومی گذاشته می شود و چون هنوز اکران نشده است و من در یک اکران تقریبا خصوصی این فیلم را دیدم به همین دلیل زیاد در موردش صحبت نمی کنم و بیشتر به شرح کوتاه اتفاقات در قبل و بعد از دیدن این فیلم می پردازم و وقتی که فیلم به اکران عمومی برسد به طور مفصل نوشته ای را در موردش می نویسم.من که در جشنواره فیلم فجر به دلایلی موفق به دیدن این فیلم نشده بودم.خوشبختانه توانستم در اکران تقریبا خصوصی این فیلم حاضر شوم و این فیلم خیلی خوب و با کیفیت را تماشا کنم.یادم می آید که در زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر وقتی که این فیلم برای منتقدین و خبرنگاران اکران شد روی خروجی سایت جشنواره نوشته شد: فیلم هفت دقیقه تا پائیز اشک منتقدان را درآورد! و مسلما فیلمی که اشک منتقدی را درآورد حتما از کیفیت خوبی برخوردار است.....
با همه ی این تفاسیر از نحوه ی ورود به سالن سینما و جمعیت زیاد و فریادها در اثر فشار زیاد جمعیت و از طرفی تأخیر نمایش فیلم و آمدن حامد بهداد و علیرضا امینی در میان انبوه جمعیت و اعتراض های علاقمندان به سینما در اثر له شدن و به اصطلاح ساندویچ شدن من و دیگر دوستان در بین جمعیت و وقوع این اتقاقات در یک فضای فرهنگی که خود جای بحث دارد و ... که بگذریم.ولی همه ی این خستگی ها و فشارهایی که در زمان ورود به سالن سینما بود با دیدن فیلم از تنم به در رفت. به ویژه بازی بسیار خوب و تآثیرگذار بازیگران فیلم از جمله هدیه تهرانی،حامدبهداد با بازی خاص خودش و محسن طنابنده که به نظرم فوق العاده بازی کرد و یک کارگردانی حساب شده.....وقتی که فیلم با آن فضای خاصش تمام شد،نوبت به نقد و بررسی با حضور علیرضا امینی و حامدبهداد و سید جمال ساداتیان رسید.و با توجه به شناختی که از شخصیت خاص حامد بهداد داشتم،از نزدیک صحبت کردن با او بسیار جذاب و صحبت هایش در زمان نقد و بررسی بسیار آموزنده و در عین حال جالب بود.
به هرحال نمایش فیلم تمام شد و چراغ ها روشن شد و نقد و بررسی آن به اتمام رسید و بعد از خسته نباشید گفتن به علیرضا امینی و حامد بهداد،وقتی که از سالن سینما بیرون می آمدم.تازه متوجه شلوغی سالن سینما شدم به طوری که به دلیل کمبود جا برخی حتی روی پله های سالن نشسته بودند و برخی ایستاده بودند و برخی هم بیرون سالن بودند و نتوانسته بودند وارد شوند،خوشحال شدم چون فهمیدم هنوز هم این فیلم های به اصطلاح فرهنگی یا مخاطب خاص یا با کیفیت یا تلخ و هر اسم دیگری که بتوان روی آن گذاشت طرفداران خاص خودش را دارد تا جایی که حتی حاضرند برای دیدن این فیلم ها بر روی زمین بنشینند و باعث تأسف است که انقدر فیلم خوب در این سینما کم است که برای دیدن یک فیلم خوب، مخاطبان و علاقمندان به سینما حاضرند اینگونه و با این وضعیت این فیلم های کم پیدا در سینما را ببینند و با توجه به اینکه این جمعیت را در اکران های خصوصی فیلم های خیلی خوب دیگر مثل فیلم درباره الی و هیچ هم دیده بودم بر آن شدم تا نوشته ای را در این مورد بنویسم.......در هر صورت امیدوارم در سینمای ما اصغر فرهادی ها،عبدالرضا کاهانی ها،علیرضا امینی ها و... همچنان محکم و با قدرت حضور داشته باشند و مخاطبان سینمای ما هم آگاه تر از قبل شوند و فیلم های با کیفیت را از بی کیفیت تشخیص دهند تا سینمای ما از دست این کمدی های درجه چندم و مبتذل نجات پیدا کند به قول ساداتیان تهیه کننده ی این فیلم: ماهی با آب زنده است و سینما با مخاطبش. پس به امید روشن شدن آدم های خاموش و پیوستنشان به آدم های روشن !