فیلم drive
یادداشتی بر فیلم بران Drive
فیلمی از نیکلاس ویندینگ رفن
یک پهلوان مدرن آمریکایی!
![]()
![]()
فیلمی که لحظه به لحظه، سکانس به سکانس، مخاطبش را به خوبی با خود همراه می کند و چنان لذتی به تو می بخشد که بعد از پایان فیلم دوباره می خواهی که این لذت و این سر ذوق آمدنت را تکرار کنی.
داستان فیلم در مورد راننده ای است که مهارت خاصی در راندن اتومبیل دارد و شگرد خاصی در کارش دارد تا اینکه با یک مادر جوان با نام آیرین(کری مولیگان) و بچه اش که در همسایگی آنهاست آشنا و این جرقه ی عشق، او را وارد فاز جدیدی از زندگی می کند.زندگی ای که عشق و احساس مسئولیت در قبال این مادر و فرزند افسار راننده را می گیرد و او را با خود به جنگی خونین با جامعه ای سیاه و پلشت می برد و منش های پهلوانی او را در دنیایی مدرن و در آمریکا و با ویژگی های شرقی به نمایش می گذارد.
یکی از نقاط قوت فیلم بازی به یاد ماندنی رایان گاسلینگ است.به ویژه سکانس افتتاحیه و اکت های کنترل شده ی او حین تعقیب و گریزها مثال زدنی است.با آن خونسردی خاصی که در چهره اش وجود دارد با آن اکت های کم اما به جا ، با آن نگاه های گیرا و آن لبخندهایی که در خانه ی آیرین(با بازی کری مولیگان) برلبش جاری می شود و ... رایان گاسلینگ را می توان بعد از این فیلم یکی از بهترین بازیگران آمریکا دانست...
یکی دیگر از نکات جالب توجه فیلمنامه نویس این کار است که یک ایرانی الاصل به نام حسین امینی است که به نظر من جزو فیلمنامه های قوی و خاص سینمای مستقل آمریکاست.شخصیت راننده به هیچ وجه سیگار نمی کشد و برعکس خیلی از قهرمانان به جای سیگار یک خلال دندان همیشه بر لب دارد و هیچوقت با خود اسلحه حمل نمی کند و منش های پهلوانی اش هم شاید از همین ناخودآگاه ذهن ایرانی فیلمنامه نویسش بر می آید.برای راننده هیچ اسمی برده نمی شود و بیشتر شخصیت های فیلم او را راننده صدا می زنند و این به مرموز و غیرقابل پیش بینی او هم کمک کرده.
از دیگر نکات فیلم می توان از کارگردانی حساب شده ویندینگ رفن که با تصویربرداری خاص و به نظر من درخشان فیلم این کارگردانی حساب شده تکمیل می شود و آن نورپردازی های گیرا و فوق العاده که در سکانس درخشان آسانسور وقتی راننده و آیرین و همچنین آن نفر اجیر شده از طرف نینو(تبهکار و به نوعی مافیایی که می خواهد به دلیل بدهی شوهر آیرین به او،به آیرین و فرزندش آسیب برساند که راننده را وادار به مبارزه ای خونین برای عشقش آیرین می کند) را حضور دارند به اوج خود می رسد.اسلوموشن های به جا و پرحسی که کاملا به بافت تصویری فیلم می نشیند و آن ترانه های گوش نواز که لذت دیدن فیلم را دوچندان می کند.
گرچه آن لحظه های خونینی که از اواسط فیلم شروع می شود با توجه به سکانس های آغازین فیلم کمی شوکه کننده باشد ولی همانطور که مخاطب از این قضایا شوکه می شود این راننده هم است که به شدت از این قضایا شوک زده است و این حس را در آن متل که به یکباره به آنها حمله می کنند هم در چهره ی منحصر به فرد راننده می توان لمس کرد.
با همه این تفاسیر فیلم بران یا درایو یکی از فیلم های ماندگار و همچنین جزو فیلم های محبوب من قرار گرفت و چنان لذتی به من بخشید و چنان انرژی به من داد که بعد از مدت ها دلچسب بود.