نگاهی به فیلم حیران

نگاهی به فیلم حیران

فیلمی از شالیزه عارف پور

ماهی با روسری گلدار، سوار بر دوچرخه ی حیران، می رود زیر باران!!

 اظهارنظر کردن در مورد فیلم حیران به دلایلی مخاطب را با تردید روبرو می کند.فیلم حیران در مورد یک دختر شمالی به نام ماهی(باران کوثری) است که عاشق یک پسر افغانی به نام حیران(مهرداد صدیقیان) می شود و این مسئله بستری می شود برای اینکه مشکلات و مصائب ازدواج یک دختر ایرانی با یک پسر افغانی بررسی شود.

یکی از دلایلی که می گویم اظهارنظر کردن در مورد این فیلم مخاطب را به تردید وا می دارد تصویری است که این فیلم از  افغانی ها برای ما ارائه می دهد. به طور مثال وقتی که فیلم تمام شد و از سالن سینما به اتفاق دوستانم خارج می شدیم،واکنش یکی از دوستانم به  این فیلم منفی بود و دلیلش هم این بود که تصویری که از یک افغانی در فیلم به نمایش درآمده بود مثبت بود در حالی که او تصورش از یک افغانی که به ایران مهاجرت کرده منفی است.ولی من این نگاه را نگاهی تک بعدی می بینم،زیرا اگر بخواهیم به فیلم یک نگاه انسانی و منصفانه داشته باشیم،و این مسئله را در نظر داشته باشیم  که در هر گروه و ملت و جامعه ای، خوب و بد وجود دارد پس نمی توان این حکم را هم صادر کرد که هر افغانی که به ایران مهاجرت می کند بد و خلافکار و ... است.ما حتی در فیلم می بینیم که حیران یک تحصیل کرده است و به عنوان دانشجو وارد ایران می شود پس این افغانی یک انسان با سواد و تحصیلکرده است که برای شهریهء دانشگاه خود کار می کند.

شخصیت ماهی هم در فیلم یک دختر دبیرستانی است که در راه هرروزه اش به مدرسه،در مینی بوس با یک نگاه به حیران و حیران  به او دل می بندد.او به قدری غرق در عشق یا به نوعی شیدایی دوران نوجوانی اش شده است که وقتی حیران برای پیدا کردن کار  به تهران می رود،او هم با پدربزرگش با بازی بسیار دلنشین زنده یاد خسرو شکیبایی به تهران می رود بدون آنکه به خانواده اش چیزی بگوید و با رفتن به تهران کم کم مشکلات این عشق نافرجام شروع می شود.در واقع این بار بعد از رد کردن مانع خانواده، این  قانون است که مانع رسیدن آنها به هم می شود.عشق دو انسان به هم،از دو ملیت مختلف.عشق، ایرانی یا افغانی نمی شناسد و از طرفی قانون هم عشق نمی شناسد!

انها ازدواج می کنند بدون آنکه در جایی ثبت شود و بچه دار می شوند بدون آنکه بتوانند شناسنامه ای برای بچه شان بگیرند.حیران را دستگیر می کنند چون یک مهاجر غیرقانونی است چون کارت دانشجویی اش را به دلیل اینکه نتوانسته شهریه اش را پرداخت کند از او گرفته اند وماهی می ماند و بچه ای در بغل و آینده ای نامعلوم و حیران جاده ها!

اختتامیه بیست و هشتم جشنواره فیلم فجر

منبع مطلبی که در مورد اختتامیه جشنواره فیلم فجر برایتان آماده کردم ، از بانی فیلم است.لازم به ذکر است که این مطلب بیشتر به اتفاقات و حواشی جشنواره فیلم فجر می پردازد و من به دلیل حواشی زیادی که اختتامیه جشنواره داشت بیشتر خواستم به این مسائل  بپردازم و کمتر از برندگان سیمرغ های جشنواره که در خبرگزاری های مختلف قابل دسترس است صحبتی شود و با دیدن این یادداشت بانی فیلم تصمیم گرفتم این مطلب را روی وبلاگ بگذارم چون از مطلبی که خودم آماده کرده بودم کامل تر بود.ان شاءالله در مطالب بعدی بیشتر به فیلم های برنده سیمرغ جشنواره از جمله به رنگ ارغوان که بهترین فیلم شد و فیلم های مورد توجه دیگر در جشنواره خواهم پرداخت.

یادداشتی بر اتفاقات اختتامیه جشنواره فیلم فجر

بازگشت به نقطه صفر

هنر هر جشنواره ای برگزاری یک مراسم اختتامیه با شکوه و منظم است به طوری که شرکت کنندگان در پایان این فستیوال تصور می کنند،مجموعه ای از بهترین آثار سینمایی جهان را تماشا کرده اند.اما برگزارکنندگان جشنواره فجر هنر بزرگتری دارند. مراسم اختتامیه یا اصلا هر مراسم پرجمعیتی که احتیاج به نظم و ترتیب دارد را،به بدترین شکل ممکن برگزار می کنند.در این میان اگر چند فیلم درجه یک و چند اتفاق مهم در جشنواره افتاده باشد به لطف برگزاری همین مراسم در سایه قرار می گیرد.اختتامیهء جشنواره بیست و هشتم اوج بی نظمی برگزاری یک جشن بود.ناهماهنگی این اختتامیه و این دوره در چند پرده به نمایش درآمد.

پرده اول: تعدادی آدم غیرفرهنگی مسئول ورود و خروج حاضران به برج میلاد بودند.مسئولانی که کوچکترین شناختی نسبت به خبرنگاران و حتی هنرمندان مهمان حاضر در مراسم نداشتند و بدترین الفاظ را نثار تعدادی از مهمانان کردند و حتی چند خبرنگار (خبرنگار رادیو فرهنگ) را مضروب کردند! ماجرا برای خبرنگاران به همین جا ختم نشد.سالن میلاد به لطف این بی مسئولیتی ها برگزارکنندگان مراسم پر بود از چهره های ناآشنا و علاقه مندان به سینما و بازیگری بود.نمی دانیم چرا تصور می کنند جمعیت بیشتر ، نشانه رونق و استقبال بیشتر از جشنواره است؛ تا جایی که دعوت از بسیاری از کاندیداها را فراموش کرده بودند و تعدادی از هنرمندان حاضر در مراسم جایی برای نشستن نداشتند.اصحاب رسانه هم که مثل همیشه در اولویت آخر قرار دارند.آدم های غیرفرهنگی حتی با زور!خبرنگاران را از روی صندلی خودشان بلند کردند تا فاصله نزدیک تری به صحنه داشته باشند.

پرده دوم: ذوق زدگی برای راضی نگه داشتن همه کاندیداها در مراسم اختتامیه مشهود بود. در این میان اهدای دو سیمرغ در رشته هایی چون صداگذاری، موسیقی و جلوه های ویژه و دادن تعدادی دیپلم افتخار از نکات قابل تأمل اهدای جوایز است.اهدای دو جایزه ویژه هیأت داوران و دیپلم افتخار ویژه هیأت داوران (این جایزه برای اولین بار در تاریخ جشنواره اهدا شده است) نیز اوج راضی نگه داشتن کاندیداها توسط هیأت داوران بود.در انتخاب برخی کاندیداها هم ابهامات زیادی وجود داشت وگویا برگزارکنندگان جشنواره روی اصل حضور قطعی برندگان اصلی در مراسم اختتامیه تأکید زیادی داشتند.این موضوع درباره افراد شناخته شده مثل بازیگران بیشتر نمود داشت. نمی دانیم مبنای اهدای جایزه به مهدی فقیه چه بود . سیمرغی که چهارشنبه شب به فقیه اهدا شد احترام گذاشتن به این بازیگر پیشکسوت نبود. فقیه از ابتدای حضورش در سینما و تلویزیون نقش های ماندگار بسیاری را بازی کرده و در این شرایط اهدای جایزه به او در فیلم «ملک سلیمان» دور از شأن این بازیگر است ؛آن هم برای نقشی که دوبله شده و شخص دیگری در طول فیلم به جای او حرف زده است.از جشنواره هشتم(1368) به این طرف در حالی که هنوز برخی فیلم ها دوبله می شدند معمولا بازیگران اصلی جای خودشان حرف می زدند چرا که داوران جشنواره به بازیگرانی که صدایشان دوبله می شد جایزه نمی دادند.حال بعد از گذشت دو دهه به نقطهء صفر بازگشته ایم.

پرده سوم:  اوج بی نظمی مراسم اختتامیه هنگام اهدای سیمرغ صداگذاری رقم خورد.در حالی که مسئولان جشنواره روی برگه ای که به دست مجری مراسم داده بودند نام سیدرضا علوی(آل)- نه علویان- را به عنوان برنده سیمرغ صداگذاری نوشته بودند، علی معلم(مجری مراسم) در موقعیتی عجیب (علیرضا علویان صداگذار «آناهیتا» بود و صداگذار « آل» فرامرز ابوالصدق ) تصمیم گرفت نام فرامرز ابوالصدق برای صداگذاری فیلمی که خودش تهیه کننده اش بوده را اعلام کند.ابوالصدق هم از همه جا بی خبر روی صحنه رفت غافل از اینکه در لوح تقدیری که به او اهدا شده نام علویان نوشته شده است.نتیجه این می شود که چند دقیقه بعد برگزارکنندگان مراسم بدون اینکه حاضر شوند اشتباه خود را در حضور مردم توسط مجری روی سن تصحیح کنند سیمرغ را خیلی مخفیانه به علیرضا علویان می دهند.شاید نگرانی از علنی شدن این موضوع باعث شده اشتباه به این بزرگی روز بعد در سایت جشنواره اصلاح شود.حالا می فهمیم حرف حمید فرخ نژاد چقدر درست بوده. او همان روز اختتامیه مراسم در جمعی به شوخی گفت:« تا زمانی که سیمرغ را به خانه ات نبردی روی طاقچه نگذاشتی معلوم نیست جایزه نصیبت شده است!»

پرده چهارم:  بدون هیچ توضیح اضافه ای بخش هایی از حرف های یک مستندساز سوئیسی که در مراسم اختتامیه حضور داشته را مرور می کنیم.این مطلب را سایت جشنواره یک روز بعد از اختتامیه روی خروجی خود گذاشته است.مارک ولفنس برگر خبرنگار و مستندسازی سوئیسی گفت: مراسم و حضور گرم مخاطبان و هنرمندان مرا به شدت تحت تأثیر قرار دارد و چنین گرمی و هیجانی باعث تعجبم شد.برخلاف برخی جشنواره های جهانی که مراسم افتتاحیه و اختتامیه آن ها به صورت رسمی و خشک برگزار می شود جشنواره فیلم فجر و انرژی مخاطبان، برایم تجربه ای لذت بخش بود...!!!

جشنواره فیلم فجر

آیا می توان به جشنواره فیلم فجر لقب بین المللی داد؟!

در جواب این سوال باید گفت: خیر! چون جشنواره فیلم فجر نه معیارهای جشنواره های بین المللی و جهانی را دارد و نه می تواند از هر فیلم خوب خارجی در این جشنواره استفاده کند.در این خصوص می توان این مطلب را نیز اضافه کرد که مخاطبان بخش بین الملل جشنواره بسیار انگشت شمار و اندک هستند و در قبال مخاطبان بخش مسابقهء سینمای ایران قابل مقایسه نیست.

دلیل این امر آن است که با توجه به دسترسی آسان علاقمندان سینما به فیلم های روز دنیا که در کنار خیابان ها هم به فروش می رسند و همچنین به دلیل اینکه مسئولان جشنواره بسیاری از فیلم های روز را به دلیل معیارهای اخلاقی و عرفی جامعه نمی توانند در جشنواره بپذیرند و اگر هم بپذیرند با سانسور و جرح و تعدیل خواهد بود، سازندگان این فیلم ها هم با توجه به این شرایط  از شرکت دادن فیلمشان در جشنواره منصرف می شوند و در نتیجه بخش بین الملل جشنواره را بیشتر فیلم هایی از آسیای شرقی و برخی از فیلم های درجه دوم و سوم جهان در برمیگیرد که با توجه به مسائلی که  عنوان شد و دسترسی آسان مخاطبان سینما به فیلم های روز دنیا و همچنین با توجه به فیلم های ایرانی بخش مسابقه که در برخی موارد کیفیتشان بهتر از فیلم های بخش بین الملل است،مخاطبان هیچ رغبتی به دیدن بخش بین الملل پیدا نمی کنند.

به نظر من به جای اینکه به فکر بین المللی بودن جشنواره باشیم که برای تحققش مشکلاتی که پیشتر گفتیم را دارد. بیشتر سعی کنیم تا جشنواره فیلم فجر را به عنوان یک جشنواره ملی به جهانیان بشناسانیم و همین جشنواره ملی را تا حد استاندارهای جهانی بالا ببریم وتمرکز خود را به جای بخش بین الملل به سوی فیلم هایی که در شهرستان ها ساخته می شود جلب کنیم تا بتوانیم با کشف فیلمسازان جوان و با استعداد در سراسر ایران سینمای خود را که امروزه هم جایگاه نسبتا خوبی در جهان دارد با استانداردهای جهانی منطبق کنیم و سینمایی خلاق و مطابق با استانداردها داشته باشیم.

جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر

در آستانه جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر

جشنواره ای متفاوت؟!

جشنواره فیلم فجر از سال 1361 شروع به کار کرد و هدفش این است که کارنامه یک سالهء سینمای ایران را هرساله بررسی کند.این جشنواره را تا همین سال پیش اغلب بنیاد فارابی یکی از ارگان های دولتی سینما اداره می کرد که بحث وابسته بودن این جشنواره به دولت شائبه های قضاوتهای غیرسینمایی یا سلیقه ای و شخصی از سوی هیئت انتخاب فیلم ها را ایجاد می کرد.گرچه هیچوقت دولتی بودن جشنواره را نمی توان کتمان کرد ولی امسال تغییراتی درجشنواره به وجود آمده که این تغییرات با ورود مدیران جدید سینمایی (شمقدری و سجادپور) انجام شده است. همچنین به نظر می رسد که امسال یکی از پرحاشیه ترین جشنواره های فیلم فجر را پیش رو داشته باشیم.

یکی از تغییراتی که در جشنواره امسال به وجود آمده این است که دیگر بنیاد فارابی در برگزاری جشنواره دخالتی ندارد و جشنواره با یک مدیریت مجزا و مستقل به مدیریت مسعودشاهی در کاخ جشنواره برگزار می شود که همین صاحب کاخ شدن جشنواره فیلم فجر که محل آن را سالن همایش برج میلاد تعیین کرده اند اگر خوب اجرا شود به نظر اتفاق مثبتی برای جشنواره است.این صاحب کاخ شدن ازمزیتهایی برخوردار است که یکی از این مزیتها این است که تمام برنامه ریزی ها در مورد جشنواره دیگر به طور متمرکز و ثابت در این مکان در طول سال انجام می شود و دیگر مقطعی نیست. از دیگر مزیتها تبادل اطلاعات بین سینماگران و اصحاب رسانه در کاخ جشنواره است زیرا در گذشته سینمای اصحاب رسانه با سینمای هنرمندان در جشنواره تقریبا جدا بود ولی با وجود نمایش فیلم ها در کاخ جشنواره دیگر اصحاب رسانه و سینماگران می توانند در کنار هم فیلم را ببینند و تبادل اطلاعات کنند.البته همهء این مسائلی که گفته می شود ظاهر قشنگی دارد و امیدواریم این قشنگی در باطن و همچنین در عمل هم وجود داشته باشد.

حاشیه ها:از حاشیه های جشنواره امسال می توان به رفع توقیف فیلم به رنگ ارغوان ساختهء ابراهیم حاتمی کیا بعد از چند سال و همچنین رفع توقیف چند فیلم دیگر اشاره کرد که جشنواره امسال را جذاب کرده است.البته در مورد رفع توقیف ها هم مسائلی مطرح می شود که اگر فرصت شود در مطالب بعدی به آن خواهم پرداخت. از حاشیه های دیگر جشنواره می توان به نپذیرفتن داوری جشنواره فیلم فجر از سوی تعدادی از سینماگران مطرح کشور، زمزمه های تحریم جشنواره که از سوی برخی مطرح می شود وافزایش سقف تعداد فیلم های بخش مسابقه، اعتراض فیلمسارانی که به نوع انتخاب فیلم ها در جشنواره اعتراض داشتند و ... اشاره کرد.

با تمام این مسائل امیدوارم سینمای ایران در هر سالی که می گذرد به سمت سینمایی استانداردتر و با کیفیتی بهتر و همچنین به جشنواره ای مستقل و دارای استاندارد جهانی نزدیکتر شود. این مطلب بیشتر به صورت کلی در مورد جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر بود و اگر فرصتی باشد در روزهای جشنواره و بعد از آن بیشتر به جزئیات و مسائل دیگر جشنواره خواهم پرداخت.